باغ من

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش

ابر با آن پوستین سرد نمناکش

باغ بی برگی

روز و شب تنهاست

با سکوت پاک غمناکش

 

ساز او باران .سرودش باد

جامه اش شولای×عریانی ست

ور جز اینش جامه ای باید

بافته بس شعله ی زرتار پودش باد

گو بروید یا نروید هرچه در هر جا که خواهد یا نمی خواهد

باغبان و رهگذاری نیست

باغ نو میدان.





دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, | 22:41 | kolbechobii |